Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه زندگی- نفیسه خانلری- گاهی اوقات طوری برای روزها و شب هایمان برنامه ریزی می کنیم که انگار تعیین کننده مطلق سرنوشت هستیم و همه چیز به انتخاب خودمان رقم می خورد اما در همین حین، ناگهان گردونه روزگار به سمتی دیگر می چرخد و این ما هستیم که باید تسلیم امر خداوند باشیم و چه شیرین است وقتی که او برایمان بهترین ها را رقم می زند و از این تقدیر و تسلیم، حسابی سرخوش می شویم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

درست مثل حکایت ما و بسیاری از آن هایی که این روزها به دعوت خود آقا، راهی حرم  شده اند تا در محضر علی بن موسی الرضا(ع) رسم عزاداری مادر را به جا آورند. حرمی که مدتی است حال و هوای فاطمی به خود گرفته و نام مبارک صدیقه کبری از گوشه و کنارش، چشم ها را نوازش می دهد. اینجا، در این ایام، هم نور فاطمی تجلی دارد و هم مرحمت امام رئوف.

پرده اول

وقتی حرم، حرم می شود

این روزها برای زائران آقای علی بن موسی الرضا(ع)، همه چیز به هم گره خورده و انگار خداوند پکیجی از معنویات را در طبقی چیده و به عاشقان آل الله پیشکش می کند. همه چیز مهیاست؛ توفیق زیارت و برکت روضه مادر و اقامه عزا در محضر علی بن موسی الرضا(ع). حرم آنچنان فاطمی شده که به هر صحن و رواقی سر می زنی، رنگ و بوی فاطمی وجودت را سرشار می کند و دلتنگی مزار مخفی بانو، کمی تسلی می یابد؛ وعاظ از بانوی دوعالم می گویند و مداحان، روضه در و دیوار می خوانند. زائران از هر شهر و دیاری گردهم آمده اند و عرب و عجم یکرنگ شده اند، طوری که وقتی گروه کوچکی از کاروان مردان و زنان به یکباره گوشه ای از صحن و حرم می نشینند و روضه بانو را می خوانند، به برکت نام فاطمه(س)، رفته رفته جمع شان بزرگ و بزرگ تر می شود و روضه حال و هوای متفاوتی به خود می گیرد. همگی فارغ از رنگ و نژاد یکصدا نام فاطمه زهرا(س) را زمزمه می کنند و در محضر علی بن موسی الرضا(ع)، برای ظهور آقا دست به دعا برمی دارند. وقتی در همین حین، یکی از راه می رسد و نقل و شکلاتی به دستت می دهد، انگار پیکی از جانب خداوند روانه شده تا برکت را برایت به ارمغان آورد. خلاصه اینجا در این حرم، همه چیز حال و هوای دیگری دارد و پکیج معنویت کامل کامل است.

پرده دوم

حاجت بخواهید؛ این کبوترها پیش آقا ارج و قرب دارند

فرقی نمی کند کجای حرم بنشینی، صحن و حیاط را برای خلوت انتخاب کنی یا گوشه ای از رواق و محل تشرف را. هرکجا که باشی حتما نظرکرده ای و بودنت در آن جا حکمتی دارد؛ حتی ممکن است جایی در دورترین نقطه حیاط نزدیک درب خروجی به تماشای کبوتران بنشینی و از یک زندانی یا یک پیک ناآشنا درس معرفت بگیری؛ از پسرجوانی که به گفته خودش به تازگی از زندان آزاد شده و نذر کرده تا به مدت 40 روز بیاید و برای کبوتران دانه بریزد. وقتی ما را کنار قفس یا شاید بهتر است بگوییم خانه کبوترها می بیند، بی پروا سر حرف را باز می کند. می گوید:«هرچه از امام رضا(ع) می خواهید، همین جا بخواهید. این کبوترها پیش آقا خیلی ارج و قرب دارند و آقا دست رد به سینه تان نمی زند. خود من مدتی قبل به خاطر چند میلیون بدهی، چندماهی در زندان بودم. کاری از دستم برنمی آمد و تنها راه نجاتم توسل به آقا بود. همان جا از ضامن آهو خواستم تا از بند نجاتم دهد و من هم 40 روز بیایم و برای کبوترهایش دانه بریزم. آقا خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید جوابم را داد و من هم مدتی است که وقت غروب برای ادای نذر خود می آیم.» آنچنان صبورانه دانه های گندم را به داخل قفس هدایت می کند و با کبوترها حرف می زند که انگار آمده تا در آن لحظه و در آن خلوت، به ما درس معرفت بدهد. اصلا حرم یعنی همین؛ یعنی مأمنی که گوشه گوشه اش متبرک شده به درس معرفت و نظر لطف صاحبخانه ای که حواسش به همه مهمانان است. اما امان از حرمی که نشانی اش را نمی دانیم و هرکجا که دلتنگ می شویم تنها چاره، سلامی از دور و عقده گشایی با زیارتی خیالی است...

پرده سوم

بهشت اینجاست؛ اینجایی که دارم چای می نوشم

«بهشت اینجاست؛ اینجایی که دارم چای می نوشم» چقدر زیبا نوشته اند و دقیق. محال است از نزدیکی چایخانه حضرت عبور کنی و صدای روضه و جیرینگ جیرینگ استکان های چای حضرتی، دلت را به لرزه نیندازد. چای ها یکی یکی به دست زائران داده می شوند و هر زائری آرام به گوشه ای می خزد تا هم، دل به صدای روضه خانم  بسپارد و هم با تبرک چای حضرتی، معرفت را جرعه جرعه روانه وجودش کند. زیبایی تمامی ندارد؛ از آن یا امام رضای مناجات گونه خادمان چایخانه گرفته تا کودک و پیرمردی که با سبدهای خالی، همان حوالی می چرخند و با جمع آوری استکان های خالی چای، برای دقایقی هم که شده، رخت خادمی برتن می کنند. خیلی هایشان حاجت مندند و نذر خادمی کرده اند و اینجا سرمنزل مقصودشان است. خانمی می گوید:«این چای شفابخش است، درست مثل چای روضه اما هم روضه دارد و هم نظرکرده است. آقا علی بن موسی الرضا نمی گذارد کسی از خانه اش دست خالی بیرون برود! این ها را بی مقدمه می گوید، چایش را تلخ می نوشد و قندش را برای تبرک می برد...» احتمالا او هم پیک دیگری است تا یادآور برکات چای حضرتی و معجزاتش باشد!

دل کندن از این چایخانه کار آسانی نیست. باید حال و هوای اینجا را با تمام وجود نفس کشید و آن را به خاطر سپرد برای روزهای بی قراری. روزهایی که دلتنگی، امان آدم را می برد و فقط یک تصویر و یک خاطره هوای حرم می تواند تسلی بخش قلب های بی قرارمان باشد.

پرده چهارم

مهمان نوازی تمامی ندارد

مهمان نوازی در حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع) تمامی ندارد، حتی وقتی درحال وداع و آخرین سلام در مقابل درب خروجی هستی. خادمان رضوی با آن صدای گرمشان، زائران را به غذای نذری دعوت می کنند. این ها هم پیک خداوندند! چند قدم دورتر از باب الجواد، ایستگاه صلواتی برپاست. گرچه نامش غذای حضرتی نیست اما چیزی از آن کم ندارد و این تبرکی نیز به برکت وجود آقا و ایام فاطمیه نصیب زائران می شود. هیچ کس برای ایستادن در نوبت تعلل نمی کند، آخر این غذای نذری با آن دعوت ویژه اش، حسابی نظرکرده است. هرکس با نیتی در صف می ایستد. یکی آرزوی تبرک غذای اینجا را دارد و یکی می خواهد آن را برای سوغات ببرد. دخترجوانی وارد صف می شود و می گوید:«خداکند از این غذا قسمت مان شود. خودمان مشهدی هستیم، شنیدم اینجا غذای نذری می دهند. از یک ساعت قبل آمده ام تا حتی شده فقط یک لقمه از آن برای مادر ببرم و شفایش را از امام رضا و مادرشان بگیرم.» این را می گوید و با سلامی رو به حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع)، با تسبیح در دستش شروع به ذکرگفتن می کند.

صف نذری خیلی زود جلو می رود و بانیان عرب زبان با احترام تمام، غذا را به دست مهمانان می دهند. می گویند بانیان این ایستگاه صلواتی متغیرند، گاهی فارس هستند و گاهی عرب اما به هرحال فرقی هم نمی کند، مهم غذای نذری و برکتی است که این چنین روزی زائران می شود.

و پرده آخر

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ.

 

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: حرم امام رضا شهادت حضرت فاطمه کبوترهای حرم علی بن موسی الرضا ع حال و هوای غذای نذری همه چیز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۰۸۵۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مراسم سوگواری شهادت امام جعفر صادق (ع) در پیشوا برگزار شد

ب‌ه گزارش خبرنگار مهر، ظهر شنبه مراسم عزاداری و سوگواری سالروز شهادت ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام صادق (ع) در حرم مطهر حضرت جعفربن موسی الکاظم (علیه السلام) شهرستان پیشوا برگزار شد.‌

بر اساس این گزارش مراسم باشکوه عزاداری سالروز شهادت صادق آل محمد (ع) با سخنرانی حجت الاسلام حسینی و مداحی کربلایی حسن حامدی و با حضور حجت الاسلام حسینی میرامینی امام جمعه و سرگرد علیدوستی جانشین فرمانده سپاه و مردم مؤمن و دوستدار اهل بیت (ع) و هیأت‌های مذهبی شهرستان پیشوا در مصلی حرم مطهر حضرت جعفربن موسی الکاظم (ع) برگزار شد.

کد خبر 6096500

دیگر خبرها

  • غبارروبی و عطرافشانی ضریح مطهر حضرت معصومه (س) + تصاویر
  • مراسم سوگواری شهادت امام جعفر صادق (ع) در پیشوا برگزار شد
  • سوگواری شهادت امام صادق (ع) در حرم شاهچراغ
  • تشییع باشکوه پیکر مطهر شهید گمنام در اشکذر
  • اجتماع بزرگ صادقیون در مشهد الرضا
  • مشهد الرضا سوگوار و عزادار سالروز شهادت صادق آل عبا (ع)
  • دارالعباده سراسر ماتم وعزا در سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع)
  • روضه| آزار و اذیت‌هایی که بر امام صادق(ع) روا داشتند+صوت
  • اعلام ویژه برنامه‌های حرم مطهر امام رضا(ع) به مناسبت شهادت امام صادق(ع)/ عزاداری شامگاه شهادت رئیس مذهب در بارگاه رضوی
  • این شهید حتی موقع به‌ دنیا آمدن فرزندش هم حاضر نشد به خانه برگردد!